کد مطلب:137389 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:297

چهره ی واقعی ابوسفیان
در رابطه با شخصیت واقعی ابوسفیان باید گفت كه تاریخ او و حقیقت وی در تمام زندگی، وابسته به بتها و دفاع از آنها بوده و به خاطر بتها با همه ی توان و حرص زیاد و قدرت فراوان قربانی ها كرده است.


او در واقع هیچ گاه به اسلام و دستورات آن و پیامبر صلی الله علیه و اله و رسالت آن حضرت معتقد و پایبند نبوده است؛ زیرا این بتها بودند كه به ابوسفیان امتیاز و سیادت و ریاست بر ضعفا و مساكین می دادند، در حالی كه پیامبر صلی الله علیه و اله او را از جمیع امتیازات و سیادت های ظاهری و دروغین جدا كرده و به اخوت و برادری و مساوات دعوت می نمود. و نیز بتها، هر گونه تاراج و غارت و فسق و فجور را برای او مباح و جایز می كردند؛ ولی محمد صلی الله علیه و اله او را به كسب فضایل و مكارم اخلاق امر می نمود. از این جهت بود كه رسول خدا صلی الله علیه و اله برای همه ی دنیاپرستان و زراندوزان كافر، و برای شخص ابوسفیان خطری بزرگ و جدی به حساب می آمد.

با توجه به چنین مسأله ای و دشمنی ریشه دار و موروثی بین دو قبیله «بنی هاشم» و «و بنی امیه»، ابوسفیان چگونه می توانست اسلام آورده باشد، در حالی كه در جنگ ها و توطئه هایی كه علیه رسول الله صلی الله علیه و اله صورت می گرفت، او نسبت به كینه توزترین دشمنان اسلام اظهار انقیاد و فروتنی می نمود، و برای پیامبر نقشه های خطرناكی طراحی می كرد.

پس با توجه به حقیقت ابوسفیان، هیچ شك و تردیدی باقی نمی ماند كه او به خاطر ترس از مسلمین و پیامبر صلی الله علیه و اله تظاهر به اسلام می كرده، نه به خاطر این كه ایمان آورده باشد. او تظاهر به اسلام نمود تا خونش حفظ شده و كشته نشود، نه بدین خاطر كه پیروی از وجدان و فطرت خود كرده باشد.

لذا با روشن شدن واقع و برطرف شدن هر گونه تردیدی، آیا


درست است كه از شهرت و مانند آن پیروی كرده و بگوییم: ابوسفیان مسلمان از دنیا رفته است؟! به طور قطع و یقین او هیچ گاه در سلوك و راه زندگی خویش به عقل و دین و فطرت خویش مراجعه نكرد؛ بلكه معیار و مثل اعلای او، منفعت شخصی بود و بس؛ همان گونه كه قدرتمندان دیگر در این عالم غیر از مصالح و منافع شخصی خود به چیز دیگری كار ندارند. [1] .


[1] قرطبي در استيعاب / جلد 4 / ص 87 نقل كرده كه: «ابوسفيان در هنگامي كه عثمان به خلافت رسيد نزد او آمد و گفت: خلافت را مانند گوي در ميان بني اميه دست به دست كنيد، اين خلافت هم مانند سلطنت است، و من عقيده ندارم جهنم و بهشتي وجود داشته باشد». و نيز در كتاب «الاصابة» ج 2 / ص 172 آمده كه: «روزي ابوسفيان با خود گفت: نمي دانم اين محمد صلي الله عليه و اله با چه چيز و چگونه بر ما غلبه كرد؟ حضرت به پشت او زد و فرمود: به مدد و استعانت خداوند بر تو غلبه نمودم».